خیلی وقتها وقتی که در زندگی با موقعیتی جدید روبهرو میشوی کمی میترسی و نگران میشوی. اما بعضی وقتها این ترس خیلی شدید میشود که تو را در پذیرش و همراهی با تغییرات ناتوان میکنه! ترس از تغییر گریبان گیر اکثر افراد میشود و گاهی اوقات هم ممکنه افراد را زمینگیر کند و مانع رشد در زندگی شود. قبل از پاسخ دادن به سوال چرا انسان ها از تغییر میترسند؟ بهتره کمی درمورد اینکه آیا تغییر ترس داره یا نه صحبت کنیم. خب از اونجایی که خیلی وقتها ترسیدن برای ما معانی دیگهای داشته احتمالا خیلی از افراد فکر میکنند که تغییر کردن ترس نداره و براحتی هر موقع بخوان میتوانند تغییر کنند. البته که اینطور نیست و ترسهایی که از تغییر نشات گرفته میشوند معمولا در ناخودآگاه ما هستند مه به راحتی قابل تشخیص توسط خود فرد نیست! در این مقاله از مجله پاورقی، این نوع از ترس را بررسی میکنیم.
واقعا چرا انسان ها از تغییر میترسند؟
چرا انسان ها از تغییر میترسند؟ در واقع دلیل اصلی ترس از تغییر اینه که باورها و طرز فکر یا نگرش نادرستی توی ذهن افراد بوجود اومده که باعث شده به اشتباه از هر نوع پیشرفت و موفقیتی به طور ناخودآگاه بترسند. برای مثال افرادی زیادی از موفق شدن میترسند، میترسن موفق بشن و بیمار بشن، میترسن موفق بشن فرزند یا همسرشون رو از دست بدن، میترسن موفق بشن و مردم بخوان ازشون سوءاستفاده کنند به بهونههای مختلف، میترسن موفق بشن و دوستان دروغین زیادی پیدا کنند و دشمنان راستین زیادی براشون بوجود بیاد، میترسن موفق بشن و از راه خداوند دور بشن و…
افراد زیادی هستند که تو ذهنشون باور و نگرششون اینه که اگه موفق بشی یه اتفاق بدی برایت رخ میده، اگه موفق بشی یه چیزی رو از دست میدهی، هرکه بامش بیش برفش بیشتر، برای موفقیت پدر آدم باید در بیاد، اگه موفق بشی دیگه وقت نمیکنی به زندگیت برسی، دیگه وقت نمیکنی تفریح کنی یا با خانواده ات باشی و احتمالا خیلی خیلی چیزهای زیادی رو از دست میدی و…
و این نوع باورها جلوی پیشرفت و موفقیت این افراد رو میگیره که ریشهی اینها برمیگرده به کودکیشون که احتمالا خیلی شنیدن هر کسی که تغییر کرده و تونسته اوضاع خودش رو بهتر کنه یا درگیر بیماری شده یا بلاهای دیگه ای سرش اومده یا…
و متاسفانه افراد باور کیده اند که اگه تغییر کنند و رشد کنند و به موفقیت برسن باید یه چیزی از دست بدهند، یا آبرو یا خانواده یا اون دنیا یا…
و به همین دلیل هست که اکثر آدمها میخواهند که تغییر کنند اما غافل از اینکه در ناخودآگاهشون از تغییر میترسند و اون ترس مانع حرکت و پیشرفتشون شده!
چرا دچار ترس از تغییر میشویم؟
هرچقدر هم که ماجراجو و ریسکپذیر باشید انکار این حقیقت سخت است که بیشتر ما از تغییر و تحول هراس داریم. ترس از تغییر و تحول چیزی نیست که معمولاً زیاد به آن فکر کنیم اما اگر کمی بیشتر روی این موضوع دقیق شویم متوجه میشویم که از بسیاری تغییرات در زندگیمان استقبال نخواهیم کرد، هرچند که احتمال منفی بودن این تغییر بسیار پایین باشد. وقتی یک رابطه شروع میشود یا پایان میپذیرد، قصد تغییر مکان زندگی را دارید، شغل جدیدی پیدا میکنید، کسی را که دوست دارید از دست میدهید، این تغییر چه خوب و چه بد باشد عامل ایجاد استرس میشود. در این مطلب سعی میکنیم دلایل این هراس و استرس و راهکارهای احتمالی مبارزه با آن را برایتان ذکر کنیم.
معمولا آن سوی تغییر، یعنی جایی که دوست داریم به آن برسیم، عدم قطعیت وجود دارد! عدم قطعیت برای ما ترس ایجاد می کند و این یک درد بزرگ است. مغز انسان بررسی می کند؛ در یک کفه ترازو جایی که الان هستی و کفه دیگر شرایط بعد از تغییر را قرار می دهد. سپس میزان دردی که در این دو شرایط می کشی را مقایسه می کند و ما دچار رعب و وحشت از آینده می شویم. چرا؟ چون به اندازه کافی از آینده آگاه نیستی! ترس از آینده نامعلوم باعث می شود که درد حاصل از ترس از آینده نامعلوم بزرگتر به نظر برسد و مانع تغییر ما شود.
ترس از تغییر چرا به وجود می آید؟ تغییر، به معنای بیرون آمدن از منطقه امن و وضعیت عادی به وضعیت فوقالعاده است. ترس از تغییر میتواند ما را دچار احساس فقدان، سردرگمی و دودلی میان نیاز به عمل و بیعملی کند.
چرا انسان ها از تغییر میترسند؟ دلایل ترس از تغییر چیست؟
چرا انسان ها از تغییر میترسند؟ ممکن است دلایل متعددی برای ترسیدن از تغییر وضعیت وجود داشته باشد که برای افراد مختلف این دلایل متفاوت هست، در اینجا سعی کردیم به مهمترین و عمومیترین دلایل ترس از تغییر اشارهای داشته باشیم:
1. ترس از ناشناخته ها و ترس از شکست
ترس از شکست شایعترین عاملی است که باعث میشود تغییر نکنیم. شکستخوردن بهمعنای ازدستدادن بخشی از منابع مادی و غیرمادی است. شاید خیلی از افراد جسارت کافی برای تغییر را نداشته باشند. «مردم از چیزی که نمیشناسند میترسند.» این جمله بخشی از ذهنیت افرادی است که از چیزهای جدید میترسند. این ذهنیت ریشهای تکاملی دارد؛ چراکه اجداد اولیه ما بهواسطه ترس از ناشناختهها جان خود و نزدیکانشان را از خطرات احتمالی حفظ میکردند. ترس از ناشناخته ها موجب می شود مردم هیچ اقدامی برای تغییر انجام ندهند و در همان موقعیت نامناسب قبلی باقی بمانند، زیرا شرایط شناخته شده نامناسب برای آنها آشناتر از شرایط ناشناخته جدید است و چون شروع شرایط جدید سازگاری مجددی می طلبد برای بسیاری افراد مشکل است. مردم به محض آنکه به تغییر می اندیشند، به بازی چی می شه اگر…؟ دچار می شوند:
- چی میشه اگر اشتباهی از من سر بزند؟
- چی میشه اگر بدتر از چیزی بشه که الان دارم؟
- چی میشه اگر شکست بخورم؟
ما انسان ها همیشه فرصتها و گزینههای مختلفی پیش رو داریم که البته امتحان کردن همه آنها امکان پذیر نیست پس بهتره پس از انتخاب گزینه های موجود، با یک تحلیل گام به گام از سود و زیان هر انتخاب، بهترین و سودمند ترین گزینه را انتخاب کنیم. به یاد داشته باشید غیر از موارد خاصی که در کل به مشکلات و گرفتاری های زیادی منجر می شود، بیشتر مواقع انتخاب اشتباه وجود ندارد، بلکه پیامدها، برحسب نیاز هر شخص، تعیین کننده اثربخشی یک انتخاب است.
2. شک کردن به خود
هیچکس از رفاه و آسایش فراری نیست. طبیعی است که خیلیها ترجیح بدهند بهخاطر ترس از افتادن در سختی، از تلاشکردن برای تغییردادن شرایط خود بپرهیزند. معمولاً وقتی می خواهیم تغییری در زندگی خود ایجاد کنیم و بایستی برای تغییر اقدام کنیم، دچار شک و تردید می شویم، در این اوضاع، مسائل بزرگ تر و سخت تر از آنچه که واقعاً هست به نظر می رسد وقتی کارها و گزینه ها را بزرگ می کنیم، دیگر غیرممکن می شوند و به دنبال آن، ترس از عدم توانایی در مدیریت مسائل بر مان غلبه می کند.
اگر می خواهید به چیزهای بزرگ دست یابید یا به آرامش درون برسید، گاهی لازم است از حاشیه امن خود عقب نشینی کنید و برخی چیزهای کاملاً جدید را تجربه کنید. حداقل سعی خود را کرده اید و با این احساس پشیمانی زندگی نمی کنید که اگر چنین و چنان کرده بودم، چنین نمی شد. در بیشتر مواقع متوجه می شوید موقعیت جدید به مراتب بهتر از آن چیزی است که تصور می کردید و بدین طریق اعتماد به نفس شما در جهت تجربه موقعیت های جدید ارتقا پیدا می کند.
3. فرار از مسئولیت تصمیم گیری و ترس از موفقیت
شجاعت میخواهد که خودت رو مسئول کامل زندگیت بدونی و به عوامل بیرونی قدرت ندهی، و این کار رو معمولا افراد کمی انجام میدهند. شاید متناقض به نظر برسد، اما خیلی از افراد از موفقیت میترسند. وقتی شما موفق میشوید، طبعا توجهات بیشتری هم به خود جلب میکنید. این توجهات ممکن است فشار روحی و روانی را وارد زندگی شما کند و حتما شما باید مسئولیت بیشتری هم بپذیرید و این مسئولیت پذیری برای بعضی از افراد خوشآیند نیست و ترجیح میدهند تغییر نکنند!
بعضی افراد وقتی در مقابل موقعیت های چالش برانگیز زندگی قرار می گیرند، به جای آنکه براساس نیازهای درونی و شخصی خود تصمیم گیری کنند، دائماً از دیگران نظرخواهی می کنند. البته باید توجه داشت که قصد آنها از این نظرخواهی جمع آوری اطلاعات برای تصمیم گیری نیست، بلکه می خواهند نظر کامل یک فرد را در جهت تصمیم گیری های خود به کار ببندند و بدین ترتیب مسئولیت پیامدهای تصمیم گیری را به دوش دیگران بیندازند. این افراد به سبب ترس از پیامدهای انتخاب خود، یا دائماً تصمیم گیری را به عقب می اندازند یا کاملاً تسلیم نظر دیگران می شوند. در هر حالت، نکته حائز اهمیت در این افراد این است که موقعیت شناخته شده فعلی را حتی اگر نامناسب باشد به موقعیت جدید و ناشناخته ترجیح می دهند. قدر مسلم چنین انتخابی مانع پیشرفت آنها می شود چرا که یا بر اساس نیازها و اولویت های دیگران تصمیم می گیرند یا هیچ تصمیمی نمی گیرند و دچار روزمرگی و تکرار می شوند.
4. چسبیدن به یک گزینه بخاطر ترس از انتقاد دیگران
این ترس معمولا بهخاطر اعتباری که ما به گفته دیگران میدهیم ما را از انجام کاری جدید بازمیدارد. فردی که قصد دارد کاری جدید را شروع کند یا حتی قدم اول را بردارد، چون ممکن است از سوی دیگران نقد یا سرزنش میشود، عطای تغییر را به لقایش میبخشد. بعضی افراد مایل به ایجاد تغییراتی در زندگی خود هستند ولی با زاویه ای محدود به مسئله خود چشم می دوزند و در نتیجه راه حل های بسیار محدودی پیش روی خود می بینند. در چنین وضعی اگر بخواهند موقعیت فعلی خود را تغییر دهند فقط یک انتخاب پیش رو دارند. با این تصور یک بن بست ذهنی برای خود ترسیم می کنند که با ترس و تزلزل تغذیه می شود و به احساس درماندگی می انجامد. بنابراین این فکر در فرد القا می شود که من محکوم هستم که در این وضع باقی بمانم، چرا که راه دیگری وجود ندارد. واقعیت این است که در بیشتر مواقع با استفاده از بارش فکری می توانیم گزینه های متعددی را پیدا کنیم و با ارزیابی سود و زیان هر یک، مناسب ترین گزینه را انتخاب کنیم و به اجرا درآوریم. البته در موارد اندکی نیز تنها یک انتخاب وجود دارد و حتماً تصمیم گیری در این موقعیت ها سخت تر می شود. پس زاویه نگاه خود را وسیع تر کنید و امکانات موجود را ببینید.
5. خود را در نقش قربانی دیدن و تسلیم شدن
یکی از راحت ترین کارها برای افرادی که تاحالا در زندگیشون دستاوردی نداشته اند و همیشه از تغییر فراری بودند این است که همیشه اتفاقات ناخوشآیند زندگیشون رو به گردن عوامل بیرونی بندازند و از زیر بار مسئولیت آن شونه خالی کنند!
برخی افراد از زندگی خود رضایت ندارند، ولی پذیرفته اند که محکوم به آن اند و مستحق زندگی بهتری نیستند، در این حالت، دائماً برای خودشان دلسوزی می کنند و بیشتر و بیشتر نسبت به اطرافشان خشمگین می شوند. آنها خود را قربانی افراد، شرایط و طبیعت می دانند و تسلیم نابسامانی هایشان می شوند. برای مثال فردی که در زنگی زناشویی احساس رضایت نمی کند، ممکن است با این طرز فکر که من چاره ای جز تحمل ندارم و قربانی هستم، همه به من ظلم می کنند و من توانایی هیچ تغییری را ندارم، دائماً خودخوری می کند و به تدریج دچار فرسودگی و افسردگی می شود.
متاسفانه این راه مناسبی برای ایجاد تغییرات در زندگی نیست و این کار نشات گرفته از ترس و بی ایمانی است. در طرز تفکر سالم افراد سهم خود را در پیدایش و تداوم مشکل پیدا می کنند و برای تغییرات مثبت گام های مؤثری بر می دارند. این اصل کلی را باید بپذیریم که تغییر مستلزم بیرون آمدن از حاشیه امن است بدین معنا که ناشناخته های زیادی درون خود دارد. این ناشناخته ها همیشه وحشتناک نیستند، فقط به آن عادت نداریم. چنانچه هنگام شروع هر تغییر با زاویه ای باز امکانات موجود را دیده باشیم، گزینه های مناسب تری را انتخاب می کنیم و احتمال خطا و اشتباه را پایین می آوریم، اما باید بدانیم که به هر حال هر تغییری پیامدهای مثبت و منفی خود را دارد و ارزیابی صحیح اولیه به ما کمک می کند گزینه ای را انتخاب کنیم که بیشترین پیامد مثبت و کمترین پیامد منفی را داشته باشد.
راهکار از بین بردن ترس از تغییر
با وجود همه عوامل و ریشههایی که این ترس را در ما القا میکنند، میتوان بر آن غلبه کرد. اولین قدم برای رهایی از بند ترس، شاید فهم این نکته باشه که خیلی چیزهایی که همین حالا برای ما شناختهشده و عادیاند روزگاری ترسناک بودند. همچنین یکی از بهترین راهکارها اینه که با انجام کارهای مختلف بتونی باورهای جدیدی در ذهنت جایگزین باورهای قبلی بکنی و بهترین باورها و نگرش ها میتونه اینها باشه:
- موفقیت موفقیت میاره و شکست شکست میاره.
- هرچی موفق بشی موفقیتهای بیشتری میتونی کسب کنی.
- آدمهای فقیر مشکل دارن آدمهای ثروتمند هم مشکل دارن، مشکل آدمهای فقیر اینه که کدوم بدهیشونو اول پرداخت کنن ولی مشکل آدمهای ثروتمند اینه که کدوم پروژه جدید رو اول شروع کنن یا تو کدوم حوزه اول سرمایه گذاری کنن.
- خداوند فقط انتظار خوشبختی شادی و سلامتی از تو داره اگه به کمتر از اون قانع بشی و اگه به دستش نیاری در واقع کاری که بخاطرش به دنیا اومدی رو انجام ندادی.
- خداوند میخواهد تو خوشبخت باشی و موفق بشی و پیشرفت کنی تا جاییکه امکان داره.
- همیشه پیشرفت آدما مورد حمایت پروردگار است.
- و…
این باورها برای ایجاد ایمان در وجودت بهت کمک میکنه و اعتماد بنفسی درونت به وجود میآورد که بدون هیچ ترسی میتوانی بروی در دل ناشناخته ها و دل ترسهایت، جسارت و شجاعت از ایمان میاد و باعث حرکت میشه و خدا همیشه به کسانیکه نترسیدن و حرکت کردن تحت هر شرایطی پاداش های عظیم داده است و میدهد!
در ادامه سایر راهکارهایی که برای مقابله با ترس از تغییر مناسب هست رو باهم بررسی میکنیم:
1. آماده بودن برای آسیبپذیری در برابر تغییر
مدیریت مقاومت و آماده شدن برای مواجهه با آن، یکی از بهترین راه هایی است که هر فردی می تواند در زمان تغییر به کار ببرد. وقتی کسی موقعیتهای جدید (با همه نقاط مثبت یا تاریکش) را میپذیرد و به این درک میرسد که شاید آسیبپذیر باشد، اما در عین آسیبپذیری میتواند با دشواریها دستوپنجه نرم کند، بهتر میتواند با ترس و اضطراب ناشی از تغییر نیز کنار بیاید.
2. مسئله را به واحدهای کوچکتر تبدیل کنید
لازم نیست با همه ترسهای زندگیتان همزمان مواجه شوید. هر فردی ممکن است در برههای از زندگیاش، خصوصا در دوران جوانی، با مسائل مهمی مانند ادامه تحصیل و انتخاب شریک زندگی روبهرو باشد. طبعا اگر فردی بخواهد با همه این مسائل همزمان روبهرو شود، ترس و اضطراب فراوانی را تجربه خواهد کرد.
روش بهتر این است که این مسائل را اولویتبندی و هرکدام را در یک بازه زمانی حلوفصل کنید؛ برای مثال، اگر قرار است درباره ادامه تحصیل تصمیم بگیرید. مسئله را روی کاغذ بنویسید و از خود درباره دلایل این ایده و علایق تحصیلی بپرسید. سپس با درنظرگرفتن آینده تحصیلی خود و تأثیرش روی شغلتان ادامه دهید. به همین ترتیب، با شکستن هر مسئله بزرگ به چند مسئله و پرسش خردتر، میتوانید ترس خود را کمتر کنید و تصمیمی عاقلانهتر بگیرید.
3. هدف خود را پیدا کنید
وقتی کسی نداند چه میخواهد، هر موقعیت جدیدی باعث ترس و نگرانی او خواهد شد. با تعیین هدف خودتان در زندگی، ترس از تغییر و تصمیمگیری را کنار بزنید. همچنین تعیین هدف گزینههایی را که با آن سازگاری ندارند از روی میز حذف و تصمیمگیری را آسانتر میکند.
4. با افراد مثبتاندیش معاشرت کنید
سعی کنید با آدمهایی نشست و برخاست کنید که مثبتاندیشاند و تشویقتان میکنند. از افراد بد اندیش و آنهایی که مدام سیاهنمایی میکنند و میکوشند زمین و زمان را بد جلوه دهند دوری کنید.
5. به نتایج مثبت فکر کنید و همیشه امیدوار باشید
برای حفظ انگیزه و نگرش مثبت خود، به بهترین اتفاقاتی که ممکن است رخ دهد فکر کنید. این کار امید را در دل شما زنده نگه میدارد و میتواند انرژی شما را در جهت مثبت به کار بیندازد. اغلب وقتی با موقعیتی روبهرو میشویم که از عاقبت آن اطلاع نداریم، ذهن ما فورا بدترین نتایج را تصویرسازی میکند. برای مقابله با این تصاویر، از خود بپرسید: «اگر جواب بدهد چطور؟ اگر موفقیتآمیز باشد چطور؟». به نتایج احتمالی مثبت و سناریوهای روشن فکر کنید. با این روش ترس شما کاسته میشود. همانند ماهیچههای بدن، مغز نیز با تمرین و تکرار تربیت میشود. مغزتان را عادت دهید به روشی فکر کند که به نفع کنار گذاشتن ترسها باشد؛ برای مثال، هر بار که با ترس جدیدی روبهرو شدید، به مواردی مشابه فکر کنید که توانستهاید بر آن غلبه کنید و به موفقیت برسید.
6. به خود پاداش دهید
هر بار که قدم در راه تغییر میگذارید، به خودتان برای شکستن دیوارِ ترس پاداش بدهید. لازم نیست این پاداش حتما چیزی مادی باشد. همین که در ذهن خود متوجه میشوید مثلا در حال ترککردن عادتی بد یا حذف چیزی نامطلوب در زندگیتان هستید، همین پاداش شماست.
7. پرسشهای درست بپرسید و در زمان حال زندگی کنید
شناخت درست ترسها یکی از راههای کنارآمدن و برطرفکردن آنهاست. از خود بپرسید: «دقیقا از چهچیزهایی میترسم؟». آنها را یادداشت کنید. میتوانید درباره آنها تحقیق کنید تا با شناخت زوایای ترسهایتان از شدت ترسناکی آنها بکاهید. هرچند گذشته شامل درس عبرتهای فراوانی است، باید روی زمان حال متمرکز شوید و اینکه میخواهید برای آیند چه کنید. از اطلاعات و دانش حال برای تصمیمگرفتن درباره وضعیت پیش رو بهره ببرید. غرقشدن در گذشته شما را به سستی میکشاند و زندگیکردن در آینده نیز شما را با ترس و اضطراب روبهرو میکند.
چرا انسان ها از تغییر میترسند؟ ترس از تغییر یا توهم؟
چرا انسان ها از تغییر میترسند؟ همه آدمها در زندگی شان ترس هایی دارند. ترس از تنها ماندن، ترس از فقر، ترس از بیماری، ترس از ورود به یک محیط جدید، ترس از شروع یک مسیر جدید، ترس از دست دادن و… معمولا ترس از تغییر در نبودن ایمان حاصل میشود، اگر ایمان به آینده داشته باشید دیگه ترسی وجود نخواهد داشت. ۹۷ درصد ترسهای ما اصلا وجود خارجی ندارند بلکه ساخته ذهن است و وقتی حرکت کنی و واردشون بشی میبینی که توهمی بیش نبوده اند. در واقع ذهن ما از تغییر بدش میاد و دوست داره در دایره راحتی خودش بمونه، برای همین اوایل که شروع به تغییر روی باورهای خود میکنیم با مقاومت و مخالفت شدید مغز و ذهن برخورد میکنیم چون ترس داره که غرورت رو زیر پا بگذاری ترس داره که اعتقاداتت رو زیر سوال ببری ترس داره که یجور دیگهای که تا حالا اونجوری فکر نکردهای تو زندگیت فکر کنی و عمل کنی، تغییر ترس داره چون باید شخصیتت کامل تغییر کنه، نمیتونی همون آدم قبلی با همون باورها و اعتقادات و عملکرد باشی و توقع ایجاد تغییر در زندگیت بصورت بنیادی داشته باشی!
اما وقتی درحالیکه میترسی، با توکل به خدا، قدمها را برداری و بر اون ترسها غلبه کنی، کم کم ترس ها و نجواها از بین میرود. آن وقت جهان برای پاداش دادن به چنین جسارتی، درها را برایت باز میکند و نه تنها به خواستههایت میرسی، بلکه به خاطر این اعتماد و نگران نبودن درباره نتیجهی نهایی، میتوانی از مسیر تحقق خواستههایت لذت ببری و این احساس خوب، تو را رشد میدهد. مهم ترین موفقیت های زندگی ات در لحظه ای رقم می خورد که تصمیم می گیری با ترسی مواجه شوی که خودش را به اساسی ترین موضوع زندگی ات و تهدید بر از دست رفتنِ آن گره زده است. غلبه بر ترس، مهم ترین و بزرگترین لطفی است که میتوانی در زندگی، به خودت داشته باشی. زیرا رها میشوی و برای یک ذهن رها، هیچ غیرممکنی وجود نخواهد داشت.