تغییر شخصیت یا ادا درآوردن؟ آیا برای ایجاد نتایج بهتر به تغییر شخصیت هم نیاز است؟ بدون تغییر شخصیت هم میشود به نتایج جدید دست پیدا کرد؟ سلام در این مقاله از مجله پاورقی در مورد تغییر شخصیت صحبت میکنیم چون مهمترین اتفاقی که باعث ایجاد نتایج جدید در زندگی میشود همین تغییر واقعی شخصیته و همچنین به سوالات بالا پاسخ میدهیم.
شاید برای تو هم جالب باشه بدونی که یکی از اشتباهاتی که اکثر افراد در شروع روند تغییر دچارش میشوند اینه که فکر میکنن همین که به این اطلاعات و آگاهیها دست یافتند میتونن زندگیشون رو کاملا تغییر بدند و به نتایجی که همیشه میخواستن برسن، در اینجا کمی در این مورد که باور با اطلاعات فرق داره و تا زمانی که باورها و اعتقادات تغییر نکنه، تغییر شخصیت هم ممکن نیست صحبت میکنیم!
همیشه باورها خودش رو در رفتار و نگرش نشان میدهد. نگرش یا اعتقادات در ابتدا به شکل رفتار و اقدام ظاهر میشود، یعنی به اندازهای که قدرت میگیرند تو را به مسیر راهکارها و ایدههایی هدایت میکنه که انجامشان، وضعیت را کمی بهتر میکنه و بعدش به میزان تعهدت رشد میکنه اما از جایی به بعد، آن رشد تصاعدی شروع میشود. اما رسیدن به آن نقطه زیاد همچین آسون نیست و نیاز به کار زیاد داره. باید به جای تلاش بیهوده در کسب تأیید دیگران، سعی کنیم به سبک شخصی خودمان زندگی کنیم و شادی و آرامش بیشتری را تجربه کنیم، تغییر واقعی شخصیت نیاز به جسارت و شجاعت داره و باید بتوانی وقتی که اوضاع به ظاهر نامرتب است، بر طبق آنچه رفتار کنی که آموختهای!
تفاوت تغییر شخصیت واقعی و نقش بازی کردن
معمولا وقتی هنوز تغییری اساسی در باورهایت و نگرشت و رفتارت رخ نداده، دچار این اشتباه میشوی که با نقش بازی کردن و ادا در آوردن شاید بتونی روی دیگران تاثیر بگذاری و یا توجهشون رو جلب کنی ولی باید بدونی که تازه این کار بی فایده اس و چون تازه اول راهی و فقط یک سری اطلاعات کسب کرده ای که به نظرت اطلاعات قشنگ و لذت بخشیه، شاید در این تله بیوفتی ولی باید بدونی که جهان کلاه سرش نمیرود.
نباید دنبال این باشی که از نظر بقیه آدم ها درست یا تاثیرگذار باشی یا دنبال جلب توجه دیگران باشی مخصوصا وقتی که تازه وارد این مسیر شدی، باید با تمام وجود تمرکزت روی خودت باشه و متعهد باشی که خودت تغییر کنی و هرچقدر لازمه براش وقت بزاری و فقط روی خودت کار کنی. وقتی تمرکز روی خودت باشه و حواست به ورودیهای ذهنت باشه و به کارهایی که انجام میدی یا ازشون دوری میکنی باشه بعد از گذشت مدتی میبینی بصورت ناخودآگاه عادت های جدیدی درونت بوجود اومده که نتایج این عادت های جدید ایجاد شخصیت جدیدت هست. برای همین وقتی میتونی به نتایج پایدار برسی که شخصیتت تغییر کنه نه اینکه فقط ادا در بیاری.
تغییر شخصیت واقعی تنها راه ثابت شده برای ایجاد نتایج جدید دلخواه در زندگیه و مسیریه که بارها توسط افراد موفق طی شده و هر کس دیگه ای هم که بتونه از قوانین طبعیت کنه و عزم راسخ داشته باشه، میتونه زندگیشو اونجوری که میخواد تغییر بده!
معایب تغییر شخصیت غیر واقعی
وقتی دنبال نقش بازی کردن باشی و نخواهی بصورت کامل و واقعی شخصیتت رو تغییر بدی باعث این میشوی که بیش از این خودت رو از تجربهی نعمتهایی که به صورت طبیعی بهت داده شده است، محروم کنی. چون نمیخواهی ایرادهای شخصیتی خودت رو بپذیری و تغییر شون بدهی.
- به جای تلاش برای تغییر باورهای محدودکننده ات و ایرادهای شخصیتیت، باهاشون کنار میآیی و به حل مسئله به شیوه باورهای محدودکنندهات عادت کردهای. به عنوان مثال:
- به خاطر ترس از ارتفاع، قید رفتن به کوه یا تجاربی مثل سفر با هواپیما، شهر بازی و… را میزنی.
- به خاطر ترس از حیوانات، خود را از رفتن به دل طبیعت و تجربهی آنهمه زیبایی محروم میکنی.
- به جای اینکه عزت نفس خود را بسازند و احساس لیاقت بیشتری در خود ایجاد کنی، از ارتباط با آدمها پرهیز میکنی.
- متاسفانه به جای پذیرفتن ایرادهای شخصیتی و باورهای محدودکنندهای که دلیل تجربیات تلخ در روابط عاطفیات بوده و تلاش برای تغییرشون، قید ورود به روابط جدید را میزنی.
- به جای پذیرفتن ایرادهای شخصیتی و باورهای فقر آفرینی که موجب شکستهای مالی پی در پی در کسب و کارت شده و تلاش برای حل ریشهای شون، قید رویای کارآفرینی و داشتن کسب و کار شخصی را میزنی و با زجر برای دیگران کار میکنی.
- همان ایرادهای شخصیتی قبلی را نگه میداری، همان باورهای محدودکننده و فقر آفرین را حفظ میکنی و متعجبی چرا هرچه سختتر تلاش میکنی، کمتر به نتیجه میرسی!
مزایای تغییر شخصیت واقعی
حالا که معایب تغییر غیر واقعی رو بررسی کردیم بد نیست در مورد مزایای تغییر شخصیت واقعی هم صحبت کنیم، چون هرچه این قانون را بهتر بشناسی که تمام اتفاقات زندگیات حاصل واکنش جهان به کانون توجه خودت هست، اشتیاق و تعهدت برای شخم زدن ذهنت، یافتن آن ترمزها و تلاش برای برداشتن پایت از روی آن ترمزها، بیشتر میشود. هرچه تمرکز بیشتری برای در برطرف کردن ایرادهای شخصیتی و باورهای محدودکنندهات بگذاری و مقاومتهای بیشتری را کنار بگذاری، راحتتر میتوانی به احساس خوب برسی و نعمتهای بیشتری، از مسیرهای سادهتر و لذتبخشتر وارد زندگیات میشود.
نعمتهایی وارد زندگیت میشود که الان قابل درکت نیست و این فقط حاصل تعهدت به مداومت بر کنترل ورودیهای ذهنت و تغییراتی ریشهای تر در شخصیتات خواهد بود. تغییری که یک شبه برایت رخ نمیدهد. بلکه در طی زمان و با تکامل هر بار زندگی را برایت زیباتر کرد و درهای بیشتری از نعمت به رویت باز میکند.
در طی یک دوره تکاملی، با حل ریشهای مسائل و موانع ذهنیات و ایجاد تغییراتی بنیادین در شخصیتات، نه تنها کیفیت مورد دلخواه را در تمام جنبههای زندگیات خواهی ساخت و به موفقیتهای پایدار و تجربیات راضی کننده در روابطتان، استقلال مالی و آزادی زمانیات، سلامتی بدنات و آرامش روح و روانات دست مییابی، بلکه از لحظه به لحظهی این مسیر تکاملی لذت خواهی برد.
مراحل و شرایط تغییر شخصیت
یک نکته خیلی مهم در ایجاد تغییر این است که تا وقتی که بصورت کامل شخصیتت تغییر نکرده نمیتونی توقع ایجاد نتایج جدید بصورت متوالی داشته باشی! این یعنی اینکه لازمه تغییر، تغییر شخصیت آدماس، نمیتونی همون آدم قبلی با همون عادات و شخصیت باشی و منتظر معجزه خاصی باشی. به هر اندازه که شخصیتت تغییر کنه به همون اندازه هم نتایجت تغییر میکنه و هرچه به ثبات بیشتری برسی نتایجت هم پایدارتر میشه! در اینجا مراحل تغییر بصورت کلی در 4 مرحله بصورت خلاصه شده بررسی میکنیم:
اولین مرحله اینه که ورودی های ذهنت رو کنترل کنی؛
وقتی ورودی های ذهنت رو کنترل میکنی و دیگه مثل قبل هر چیزی رو نمیبینی و هر چیزی رو نمیشنوی، کم کم طرز تفکرت نسبت به مسائل مختلف هم تغییر میکنه، باید سعی کنی مثل قبل در مورد هز چیز بی اهمیت نظر ندی و وقتتو برای چیزهایی که خارج از مسیر اهدافت هستن وقت نذاری. در ابتدا سخته که مثل اکثریت جامعه فکر نکنی و مثل اکثریت نق نزنی درمورد همه چیز ولی با تمرین و گذشت زمان میتونی توانایت رو در این کار زیاد کنی.
دومین مرحله تغییر شخصیت اینه که عادتهای جدید درونت ایجاد کنی؛
بعد از مدتی که ورودی های ذهنت رو کنترل کردی و تونستی باورهای جدید در خودت ایجاد کنی، باید در عمل هم بهشون عمل کنی و همین کارها باعث ایجاد عادات جدید درونت میشود. همچنین خودت هم باید سعی کنی تا عادات بدت رو شناسایی کنی و به فکر بهبودشون باشی و همزمان روی عادات خوبت هم کار کنی و بهترشون کنی چون همیشه میشه بهتر شد و در این مرحله تو باید بصورت تمرکزی روی عملکردت در ساعات مختلف بیداریت تمرکز داشته باشی و اگر هم خواستی میتونی اونارو یادداشت کنی تا راحت تر بهبودشون بدی.
سومین مرحله دیدن نشانههای تغییر واقعی شخصیت؛
با ادامه دادن این روند بصورت مستمر متوجه ایجاد شخصیت جدیدی درونت میشوی که این اتفاق دقیقا همون چیزیه که نیاز داری تا تغییرات عمده و پایدار در زندگیت بتونی ایجاد کنی. دیگه اون آدم قبل نیستی و بصورت کامل در همه ابعاد تغییرات عمده ایجاد شده که یکی از نشونه هاش اینه که اگر دوستای قدیمیت رو ببینی بهت این نکته رو میگن که شخصیتت به کل تغییر کرده، هرچند این تغییرات چون به مرور زمان برای تو ایجاد شده و آروم آروم رخ داده برای خودت زیاد قابل درک نباشه.
آخرین مرحله اینه که تصمیمات متفاوتی به نسبت قبل میگیری؛
چهارمین مرحله تورو مطمئن میکنه که شخصیتت بصورت واقعی تغییر کرده و نشونه اش هم اینه که در این مرحله میتونی تصمیمات جدیدی در زندگیت بگیری که تاحالا جرات گرفتنشونو نداشتی و به اندازه ای روی خودت کار کردی که توانایی این رو داری که متفاوت از قبل حتی در شرایط حساس تصمیمات درست و عالی بگیری و میتوانی خودتو کنترل کنی، این کنترل و تسلط داشتن به خود و اقدامات نکته ی بسیار مهمیه که افراد بعد از تغییر واقعی شخصیت بهش دست پیدا میکنن. همچنین با تکرار اونها به اندازه کافی این کار برات عادی میشه و بعد از مدتی میبینی بصورت ناخودآگاه نگرش و عملکرد و تصمیماتت به نسبت قبل تغییر کرده حتی زمانیکه حواست بهشون نیست.
نشانهها و علائم تغییر شخصیت
برای اینکه ببینی شخصیتت واقعا تغییر کرده یا نه لازمه اطلاعاتی که درباره قوانین زندگی کسب نمودهای را تبدیل به باورهای خود نمایی. یعنی اگر می خواهی دلیل این مشکل را بیابی، باید از خودت سوالاتی شبیه این سوالات را بپرسی:
- اگر مدتی است روی باورهایم کار کرده ام، دقیقا چه کاری انجام داده ام؟
- چه باورهایی را ساخته ام؟
- چه باورهای مخربی را در خود از بین برده ام و چگونه این کار را انجام داده ام و نیز چه قدمهایی را برای تغییر اوضاع ام برداشته ام؟
- نگرشم به اتفاقات زندگیام چقدر عوض شده؟
- به محض برخورد با یک مسئله و تضاد چقدر به هم میریزم؟
- چقدر برای تغییر نتایج، به دنبال تغییر باورهایم هستم و چقدر روی تغییر عواملی غیر از باورهایم متمرکز شدهام؟
- چقدر مقصر مسائلم را دیگران میدانم که چقدر مسئولیت باورهایم را میپذیریم و برای تغییرشان متعهدم؟
- چقدر میتوانم رابطهای معنادار میان کانون توجهام، ورودیهای ذهنم و اتفاقاتی که در زندگیام رخ میدهد بیابم و تا چه حد این موضوع را اصل میدانم؟
- چقدر در نگرانیهایم کمتر شده و چقدر به واسطه درک قوانین زندگی، توکل و آرامشام بیشتر شده؟
- و چقدر ایدههای الهام شدهام را جدی میگیرم و برای اجرایشان قدم برمیدارم؟
جواب این سوال ها میتواند کمکت کنه تا تغیر شخصیتت رو بهتر درک کنی، وقتی روی باورهات کار می کنی، وقتی بذر باورهای قدرتمندکننده در تو شکل میگیره، به اندازهای که آن بذر رشد را شروع میکند، نشانههای آن رشد در زندگیات هم آشکار میشود. به شکل الهام یک ایده و راهکاری که جدی گرفتن و دنبال کردن آن، نتایجی را وارد زندگیات میکند که قبلاً نبوده است.
اما اگر آن ایده ها را نادیده بگیری، اگر آنچه می آموزی را در رفتارت جاری نسازی، تغییری هم نباید رخ دهد. چون اگر رخ دهد یعنی عجیبه، چون کارت اینه که همزمان که روی باورهات کار می کنی، هم زمان که اون باورهای قدرتمند کننده و ثروت آفرین را می سازی، همزمان که ورودیهای ذهنت رو کنترل میکنی، باید به نداهایی هم که دریافت میکنی، عمل کنی. جواب سوالای بالا خیلی میتونه در تشخیص ایجاد تغییر واقعی برایت مفید باشد.
وقتی که شخصیتمون تغییر کنه شرایطمون هم تغییر میکنه!
متاسفانه با ادا درآوردن و نقش بازی کردن و در واقع همون آدم قبلی بودن، اتفاقات مهمی نمیفته. هرچند که تغییرات کمی رو در پی داره ولی موقتیه و نمیشه زیاد روشون حساب کرد. باید با خودمون فکر کنیم:
این شخصیت؛ این باورهای محدود کننده تا کی؟ ادا درآوردن؛ تقلید کردن و نقش بازی کردن تا کی؟ تظارهر به تغییر کردن جلوی بقیه تا کی؟ باید تکلیفت با خودن روشن کنی و بدونی تا وقتی که بصورت کامل و واقعی شخصیتت تغییر نکرده هیچ پیشرفتی هم نخواهی داشت!
باید واقعا شخصیتت تغییر کنه تا نتایج و شرایطت هم به همون نسبت تغییر میکنه و این نیاز به تعهد واقعی و طی کردن تکامل داره و این روند با تغییر شرایط همیشه رخ میدهد، یعنی همزمان که داری رو خودت کار میکنی و شخصیتت تغییر میکنه بصورت موازی شرایط هم همون طوری که برای تو مناسب تر هست و بیشتر به صلاحت هست تغییر میکنه حتی اگه در اون زمان نتونی این موضوع رو درک کنی!!!
همیشه به اندازه باورهایی که می سازی، هدایت خداوند رو به شکل ایده، نعمت، فرصت و برکت وارد ندگیات می کنی. یعنی تا زمانی که اون باورهای قدرتمند کننده ایجاد نشوند، به مدار اون خواستهها راهی نداری. در نتیجه هیچ اتفاق جدیدی در زندگی ات رخ نخواهد داد و البته ایجاد این باورها قدم به قدم رخ می دهد و هر بار باورت قوی تر می شود و هر بار نتایج ات بهتر از قبل می شود.