اگه برای تو هم این سوال پیش اومده که برای تغییر از کجا شروع کنم؟ و یا اینکه اولین قدم برای تغییر چیه؟ و اگه واقعا تصمیم جدی گرفتی که تغییری اساسی تو وضعیت زندگیت به وجود بیاری، بهت تبریک میگم چون همین که در حال حاضر در حال خوندن این مقالهای یعنی اولین قدم برای تغییر رو برداشتی و همچنین در ادامه مراحل بسیار مهمی که لازمه ایجاد تغییر هست رو بیان کردم که امیدوارم برات مفید باشه. ولی اینو بدون که آدمهای زیادی هستن که اینارو میدونن و در عمل هیچ نتیجهای نمیگیرن و این یعنی که دونستن اینا تازه شروع ماجراست، بقیه اش به این بستگی داره که چقدر مصممی و چقدر آمادهی پذیرشی و چقدر بهشون عمل میکنی؟! باید “تغییر” بی نهایت برایت مهم باشه، زیرا شرایط کنونی زندگیت اصلاً مهم نیست، و فقط این مهمه که چقدر می خوای زندگیت تغییر کنه؟؟؟
لازمه تغییر چیست؟
قبل از اینکه پاسخ این سوال که برای تغییر از کجا باید شروع کنم؟ رو بدونی، به این نکته توجه داشته باش که اگه عزم راسخ و ثبات نداشته باشی نمیتونی توقع تغییر تو نتایج زندگیت رو داشته باشی. برای تغییر نیازه تفکرات غالب و توجهاتت رو تغییر بدی و این کار رو بصورت مستمر ادامه بدی، باید اعتقادات جدید برای خودت بوجود بیاری و چیزهایی رو بپذیری که تا حالا نپذیرفته بودی و به طرزی عمل کنی که تا حالا عمل نکرده بودی و خب به طبع اون هم نتایجی که میخواستیو نگرفته بودی.
برای تغییر در همه جنبه های زندگی فارغ از این که در چه شرایطی هستی، باید به پذیرش برسی و بعدش ادامه بدی، که البته اولش اصلا کار آسونی نیست ولی هرچی بیشتر تلاش و تمرین کنی میتونی مقدار زمان بیشتری ذهنت رو کنترل کنی و به همون مقیاس هم نتایجت بیشتر تغییر میکنه.
زمانی نتایج جدید وارد زندگیت میشه که تا حد مناسب تونسته باشی تغییرات در دیدگاه، نگرش و اعتقاداتت اعمال کرده باشی، یعنی هیچ تغییری یک شبه به وجود نمیاد و طبیعتا ایجاد طرز فکر و عادتهای جدید زمان بره و نیاز به زمان و استقامت داره که در ادامه بیشتر درموردش صحبت میکنم و قدمهای مورد نیاز برای تغییر رو باهم بررسی میکنیم.
1. متعهد بودن اولین پاسخ به سوال برای تغییر از کجا شروع کنم
اولین مرحله برای تغییر اینه که بتونی با خودت کنار بیایی و ببینی آیا واقعا میخوای تغییر کنی؟ یعنی نیاز به تغییر به اندازه ای هست که تورو مجاب کنه کاری در این زمینه انجام بدی و تورو به فعالیت وادار کنه؟!
یا فقط در حد کنجکاویه، چون تا وقتی که هنوز به این نتیجه واقعی نرسیدی که اوضاع و شرایط زندگیت باید تغییر کنه، طبیعتا تصمیم جدی نمیگیری و هیچ کاری هم در این زمینه انجام نمیدی. پس در اولین قدم برای شروع تغییر یک تصمیم جدی بگیر و بهش متعهد باش.
2. پذیرش دومین پاسخ برای تغییر از کجا شروع کنم
بعد از اینکه به این نتیجه رسیدی که واقعا نیاز به تغییر داری و تصمیم جدی گرفتی که شروع کنی، مرحله بعد پذیرش این موضوعه که همه اتفاقات زندگیت همیشه توسط افکار خودت رقم میخوره نه هیچکس دیگه و تنها فرد تاثیرگذار تو زندگیت فقط خودت هستی!
اکثر آدمها دنبال تغییر جایی بیرون از خودشون میگردن، چون نمیتونن بپذیرن که شغلشون، نگرانیهای مالی، وضعیت سلامتی، جایی که زندگی میکنن و آدمهایی که باهاشون احاطه شدن یا هر شرایط دیگهای که تو زندگیشون دارن، چیزی نیست جز شکل فیزیکی فکرهای غالب ذهنشون و چیزهایی که بهش توجه میکنن! یکی از مهمترین قدمها برای شروع تغییر، پذیرفتن کامل این جمله است:
«تمام اتفاقات زندگیمون بدون استثناء، نتیجه باورها، توجهات و تفکرات غالب ذهنمونه و نه هیچ عاملی بیرون از ما»
3. کار کردن روی ذهنت
حالا آماده ای که کار کردن روی ذهنت و تغییر افکارت رو شروع کنی، باید سعی کنی به دنبال تغییر در درون خودت، ذهنت، تفکراتت و البته کانون توجهت باشی، که در اکثر ساعات بیداری به چه چیزهایی توجه میکنی و در مورد چه چیز هایی صحبت میکنی.
فارغ از اینکه چه دلایل یا توجیهاتی برای نپذیرفتن این اصل داری، باید بدونی که قانون جهان اینه که قدرت کنترل اتفاقات زندگیت، تماماً در اختیار توست! و این انتخابی است که میتونی داشته باشی بدون اینکه وضعیت و شرایط الانت، ذرهای اهمیت داشته باشه.
و نکته مهم اینه که تغییر چیزی که میپذیری توسط خودت ایجاد شده، هزاران بار آسون تر و امکان پذیرتر از تغییر چیزیه که فکر میکنی نقشی در ایجادش نداشتی!!! در واقع جهان بدون اینکه ذرهای از این ساز و کار عدول کنه، یا به حالمون دلش بسوزه یا بخواد کینه ورزی داشته باشه یا هر چیز دیگهای، دقیقاً همون چیزهایی که تفکرات غالب و توجهات مارو تشکیل میده رو دریافت میکنه و اونارو به شکل تجربه و اتفاق وارد زندگیمون میکنه. این بیت از شعر مولانا، تمام این ساز و کار رو به سادگی توضیح میده:
«این جهان کوه است و فعل ما ندا *** سوی ما آید نداها را صدا»
بنابراین سومین گام در پاسخ به این سوال که برای تغییر از کجا شروع کنم؟ اینه که باید بپذیری تمام اتفاقات زندگیت بدون استثناء حاصل تفکرات و توجهات خودت بوده و هست و خواهد بود، و نیرویی درونت هست که همیشه هدایتت میکنه و بهت میگه قدم به قدم باید چه کاری انجام دهی تا نتیجه بهتر بگیری، بعدش با ایمان یک بار برای همیشه با عزم راسخ کار کردن مداوم روی اعتقادات و نگرشت رو انجام بده.
4. تغییر نگرش
در این مرحله باید سعی کنی دیدگاهت رو تغییر بدی و همه اتفاقات زندگیت رو از دریچه دیگهای ببینی و سعی کنی پیامها و نشانههای الهی رو در هر لحظه از زندگیت ببینی!
به محض اینکه اعتقادات و نگرش و دیدگاهت عوض شه، جهان تو رو وارد شرایط دیگهای میکنه که اونجا با اتفاقات، شرایط، آدمها، ایدهها و راه کارهایی برمیخوری که باعث میشه قدم به قدم و پله به پله، خواستههای بیشتری رو با لذت بیشتر و آن هم از راههای طبیعی و بدیهی تجربه کنی. این کار جهانه و این روندیه که خدا برای جهان خلق کرده است!
5. عمل به الهامات
تا اینجا متوجه شدی برای تغییر از کجا باید شروع کنی و قدمهای قبلی رو طی کردی، حالا باید سعی کنی بتونی درک کنی نیرویی هست که همیشه حواسش بهت هست و همه جوره و تحت هر شرایطی داره تو رو هدایت میکنه و تو میتونی نشانهها رو ببینی، نشونههایی که بهترین مسیری که مخصوص توست رو بهت نشون میده، البته همیشه این احتمال وجود داره که مسیر تو با هر کس دیگهای فرق داشته باشه و این کاملا طبیعیه که همیشه بهترین مسیر برای هرکس متفاوته و نمیشه یه نسخه یکسان برای افراد مختلف پیچید.
برای شروع تغییر نیاز به کار فیزیکی هم هست؟
بله امکان نداره هیچ کار عملی انجام ندی و بخوای وضعیتت تغییر کنه، این یک توهمه! قطعاً در طی مسیر، کارهای عملی هم میکنی. اما اون عمل، ایده، راهکار یا فرصتی که تو رو به نتیجه میرسونه، قطعاً از همون تلاشهای ذهنی نشأت گرفته که، برای ایجاد تفکرات جدیدت انجام دادی. چون تا وقتی که طرز فکرت تغییر نکنه و نگاهت به اتفاقات و شرایط الانت تغییر نکنه و کانون توجهت رو تغییر ندی هیچوقت نمیتونی توقع داشته باشی که ایده ها یا شرایط جدیدی که میخوای برات فراهم بشه و عملا هدایت بشی به سمت خواستههات.
6. طی کردن تکامل
ششمین قدم برای شروع تغییر اینه که بتونی بصورت مستمر این راهو ادامه بدی و تکاملت رو طی کنی. درک این ساز و کار و اجرای آن در زندگی، یک فرایند تکاملی است نیاز به طی شدن مدت زمانی هست که برای هر کس میتونه متفاوت باشه. عجله داشتن فقط تو رو ناامید و بیانگیزه میکنه و لذت بردن از مسیر رو ازت میگیره و در آخر هم تو رو از مسیر اصلی دور میکنه و حتی ممکنه به شیوه قبلی برگردوننت.
هرچه بصورت مستمر و پایدار بتونی این این مراحل طی کنی نتایجت هم پایدارتر و بزرگتر میشه!
موفقیتِ پایدار، حاصلِ قدم برداشتن در یک مسیر صحیح و ماندن و ادامه دادنِ این روند است!
البته کلا ذات انسان عجوله و این هم کار شیطانه که به محض اینکه کار کردن روی ذهنمونو شروع میکنیم و الهامی از خدا دریافت می کنیم شیطان میخواد با عجله هایش ما رو گمراه کنه تا اون الهام رو جدی نگیریم یا نیمه کاره ولش کنیم. در همین مورد خداوند هم در قرآن می فرماید:
«نبوده به پیامبری وحی کنیم و شیطان کلام خودش را وارد کلام الله نکند. اما ما کلام خدا را بالا آورده و کلام شیطان را پایین می آوریم…»
اما فقط وقتی میتونی هدایت خداوند رو دریافت کنی، که با قوانینش هماهنگ شی و نخوای قوانین خداوند رو دور بزنی. هماهنگ شدن با قوانین یعنی درک اینکه تنها عامل تغییر در زندگیت فقط خودت هستی و این روند نیاز به زمان داره و باید آرام آرام تکاملت رو با احساس خوب طی کنی.
به همین دلیل، نگرش و اعتقادات جدید و نوپای تو، هر لحظه نیاز به تغذیه با آگاهیها و ورودیهای مناسب داره. یعنی هر زمان احساس کردی از مسیر اصلی خارج شدی، دوباره اینجا بیا و با مرور این مطالب، همه چیز رو به خودت یادآوری کن!
برای تغییر از کجا شروع کنم و چه زمانی مناسب است؟
هیچوقت برای شروع ایجاد تغییر دیر نیست ولی نمیشه توقع بیجا داشت که یه شبه به نتایجی که میخوای برسی، برداشتن قدمهای متوالی و کوچک تنها راه ایجاد نتایج بزرگ است!
خبر خوب اینه که میتونی انتظار تغییر اوضاع رو از همین الان داشته باشی. تغییری که اول به شکل احساس خوب و اطمینان قلبی و اعتماد به منطق این ساز و کار، که می توانی با تغییر نگرشت زندگی دلخواهتو بسازی، ایجاد میشه. و به اندازهای که به زندگی به شیوه این ساز و کار متعهدتر میشوی و روی اون حساب میکنی و مثل وحی منزل اجراش میکنی و از حساب کردن روی هر عاملی بیرون از خودت دست برمیداری، این شرایط و دیدگاه جدید، خالص و توحیدی، قدرت بیشتری میگیره و کم کم به شکل استقلال مالی، عشق در روابطت، سود در کسب و کارت، آرامش و اطمینان در قلبت و سلامتی در جسمت ایجاد میشه و به اندازهای که به ادامه این روند وفادار میمونی، نتایج دوباره بهتر و بهتر میشه.
ولی متسفانه خیلیها همین جا نمیتونن دوام بیارن و جا میزنن و حریف ترسها و نجواهای ذهنیشون نمیشوند و اهداف و رویاهاشونو نیمهکاره رها میکنن. اینجا دقیقا نقطهای است که کسب و کارهای موفق از کسب و کارهای شکستخورده جدا میشن و نقطهی جدایی آدمهای موفق از شکست خورده است. در واقع نقطهی جدایی امید از نا امیدی، ایمان از ترس، یقین از شک و توحید از شرک است.
نادیده گرفتن قانون تکامل باعث میشه که راه تغییر باور رو درک نکنی. در نتیجه به محض اینکه اطلاعاتی از قوانین دریافت میکنی، فکر میکنی دیگه کار تمومه و باورها و اعتقاداتت به همین راحتی تغییر کرده و حالا دیگه اون نتایج بزرگ هم باید وارد زندگیت بشه. این موضوع خطرناک است و آدم رو خیلی راحت از مسیر صحیح گمراه میکند، چون در این صورت نمیتونی نتایج کوچیک رو ببینی و از وجودشون لذت ببری و به واسطه این لذت به مسیر رشد بیشتر هدایت بشی که با برداشتن اولین قدم ها ایجاد شده.
در نتیجه به محض برداشتن اولین قدم و ندیدن آن نتیجه بزرگ، به جای اینکه آن نتایج کوچک رو ببینی و تایید کنی و قدم بعدی رو برداری، دوباره از این شاخه به آن شاخه میپری و باعث سردرگمی بیشترت میشه و فکر میکنی مسیر اشتباه!
پاسخ خلاصه به سوال: برای تغییر از کجا شروع کنم؟
زندگی میتونه بینهایت زیبا باشه اگه ما درونمون تغییر کنه، اگه ما شخصیتمون تغییر کنه، اگه ما ادا درنیاریم، اگه فیلم بازی نکنیم بیاییم روی خودمون کار کنیم فارغ از اینکه بقیه دارن چیکار میکنن. باید روی خودمون و شخصیتمون کار کنیم و نقاط قوتمونو پیدا کنیم و از اونا استفاده کنیم و قویترشون کنیم و نقاط ضعفمونو بهبود ببخشیم. وقتی متعهد میشویم و روی خودمون کار میکنیم نتایج تغییر میکنه!
بهترین کار برای شروع تغییر اینه که اجازه بدی خدا هدایتت کنه، دقیقا از همون لحظه که بهش اجازه میدی در هارو باز میکنه. از همون لحظه دیدت نسبت به اتفاقات زندگی تغییر میکنه و فقط باید دنبالش کرد و ادامه داد، هرروز باید دنبال تغییر و بهتر شدن بود همیشه و هر روز، باید نشونهها رو دنبال کرد و شرایط رو بهبود بخشید، و در پایان این رو هم بگم که تغییر کردن واقعا شهامت میخواد که انشالله در این مورد در مقالهی دیگری از مجله اینترنتی پاورقی بیشتر صحبت میکنیم.